با تو بودن
عزیز کوچکم شادی نازنینم بودن تو بزرگترین و شیرین ترین هدیه خدا به من و باباست و ما نه هر روز بلکه هر لحظه بخاطر وجود تو خداوند را شکر میکنیم و سپاس گذاریم که تو رو به ما و مایه آرامش و خوشبختی ما قرار داد.
اینروزها اونقدر با تو وشیرین زبونی ها و کارای بامزه و جالبت سرگرمم که فرصت نوشتن نیست . خوبه که چیزی بنویسم تا یادگار بمونه اما خوبتر از اون در کنار تو بودن و روزها را با شادی حضور تو جشن گرفتنه.
جدیدا یه کم شیطون شدی واجازه نمیدی بیام سراغ کامپیوتر مگر اینکه با تو باشم که اونم سه حالت داره ١- روی زمین میشینی و وسط نوشتن دکمه خاموش کردن را فشار میدی٢
-روی پاهام میشینی و دکمه های کیبورد را آنقدر میزنی تا صفحه کلا بسته بشه
٣-روی میز میشینی و با دستای کوچولوت مانیتور را میپوشونی تا من قید نوشتن را بزنم .منم که با تو بودن را به همه ی دنیا ترجیح میدم پس کامپیوتر را خاموش میکنم و باهات مشغول بازی میشم.الان هم که دارم مینویسم تو خوابیدی عزیزم.یه مطلب واسه تولد قمری ات نوشتم و یه سری از کارهات و توانایی هات تا در آینده بدونی توی این سن چقدر باهوش و زرنگ بودی .
شبت خوش گل کوچولوم.