شادیشادی، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

دختری از جنس باران و بهار

هزار و سیصد و نود

دختر دردونه ی من امروز هزار و سیصد و نودمین روز از زندگیت هست .... متولد 1390 هستی و 1390 روز از عمر شیرینت میگذره     امیدوارم سالیان دراز سربلند و شاد زنده باشی و زندگی کنی و تا هزاران سال بعد اوازه و شهره ی نیک بودن و انسان بودنت در جهان ماندگار بشه دردانه ی کوچکم
22 تير 1394

روزت مبارک مادر...

چه زیباست در هم آمیختن عطر گل های اردیبهشت و عطر تن تو مادر بهشتی من! چه زیباست اردیبهشتی که هر سویش یاد بهشتی تو روزهای تقویم مرا نوازش کنند... آن روز زیبا که زاده شدی... نیک روزی که به داشتن مقام انبیا به خود می بالی... و امروز که سرود عاشقانه پروردگار مهربان را در وجودم زمزمه کردی مادرانه... دلتنگ بهشت که می شوم دلخوشم به بوییدن عطر تنت فرشته بهشت... و دلتنگ عطر تنت که میشوم دلخوشم به بوییدن عطر تن فرزندم که عشق را برایم زنده میکند از همان جنسی که تو آموختی ام... همه آرزویم این است که چون تو باشم برای او.... آنگاه که چشمان نگران او جزئ به جزئ حرکاتم را میپاید و از غم من غم به چشمان نازنینش میریزد و از شادیم شور میگیر...
11 ارديبهشت 1392

بزرگترین افتخار من: مادری تو

دخترم شادی کوچکم. نازنینم .مهربانم . دوستت دارم و خدای بزرگ را سپاس میگویم که مرا لایق دانست تا میزبان فرشته ی کوچکی چون تو باشم. امروز روز مادر است و من به یمن حضور تو دومین سال را با نام زیبای مادر جشن میگیرم. دردانه ی من هیچ گاه در خیالم نمیدیدم روزگاری فرا برسد که دنیا برایم در یک نفر خلاصه شود اما امروز تو تمام سهم من و دنیای منی.دنیایی که به داشتنش فخر میفروشم . مادر بودن زیبا ترین و قشنگ ترین احساس دنیاست. چند روز پیش (9/2/92)صورتت را روی صورت من گذاشتی و گفتی : مامان دوس دالم. وخدا میداند چقدر عاشقت شدم .و چه لذتی بردم از مادر بودنم.و از داشتن تو سرمست شدم.دلم میخواست زمان متوقف میشد و ان حس ناب برای همیشه ی...
11 ارديبهشت 1392

تولد از جنس عکس

عکس های تولدت(یه جشن خیلی کوچیک خانوادگی). ایشالا ١٢٠ سالگیت را جشن بگیری نازنینم.   شادی من در تولدش:     آغاز دومین سال زندگی       ادامه مطلب رو ببین               از هدیه خاله سارا و مادر جون و پلاک زنجیر هدیه مامان و بابا عکسی نداریم .دستشون درد نکنه ...
12 بهمن 1391

جا مانده از یکسالگی

شادی گل و مهربونم سلام بالاخره یه وقتی پیدا شد تا بتونم یه سری از عکس ها و خاطره هایی که از یکسالگیت جا مونده بودند رو برات بنویسم. امیدوارم بخاطر این تاخیر مامان رو ببخشی.                        اول تابلوی دست و پای کوچولوت:   بقیه در ادامه مطلب اولین نقاشی یا همون خط خطی کردن   تلاش برای راه رفتن با چارچوب کمد پارچه ای وقتی برای عروسکت مادری میکنی   باغبان کوچک من: ...
12 بهمن 1391