عزیز کوچکم شادی نازنینم بودن تو بزرگترین و شیرین ترین هدیه خدا به من و باباست و ما نه هر روز بلکه هر لحظه بخاطر وجود تو خداوند را شکر میکنیم و سپاس گذاریم که تو رو به ما و مایه آرامش و خوشبختی ما قرار داد. اینروزها اونقدر با تو وشیرین زبونی ها و کارای بامزه و جالبت سرگرمم که فرصت نوشتن نیست . خوبه که چیزی بنویسم تا یادگار بمونه اما خوبتر از اون در کنار تو بودن و روزها را با شادی حضور تو جشن گرفتنه. جدیدا یه کم شیطون شدی واجازه نمیدی بیام سراغ کامپیوتر مگر اینکه با تو باشم که اونم سه حالت داره ١- روی زمین میشینی و وسط نوشتن دکمه خاموش کردن را فشار میدی٢ -روی پاهام میشینی و دکمه های کیبورد را آنقدر میزنی تا صفحه کلا بسته بشه ...