شادیشادی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

دختری از جنس باران و بهار

بدون عنوان

خب بالاخره فرصت پیدا کردم تا چند تا عکس برای وبلاگت اماده کنم .یه نکته جالب اینه که از روز اولی که قدم به این دنیا گذاشتی عکس داری یعنی به تعداد روزهای زندگیت عکس داری عزیزم . واسه همین انتخاب کردن از بینشون سخت بود فعلا چندتا عکس از بدو تولد تا صد روزگیت میگذارم و بقیه را بعدا .   اولین عکس که در بیمارستان گرفته شد ژست های خانم کوچولو در خواب       ...
5 مرداد 1391

خدا بود و مهتاب

علی (ع) بود و همراز او، فاطمه و در پیش آن ها، سه فرزندشان همه روزه بودند و در انتظار که روید گل نازنین اذان همه روزه بودند و افطار شد و یک سفره ی ساده روی زمین دو تا قرص نان بود و یک کاسه شیر و یک کاسه ی آب، تنها همین ! فقیری به در زد : « کسی خانه نیست ؟ من بینوا را کمی نان دهید. » صدایش که بوی غم و درد داشت به گوش همان روزه داران رسید نگاهی به یکدیگر انداختند گل خنده بر چهره ها نقش بست و تصویر تصمیمی از همدلی بر آن چهره های خدایی نشست علی (ع) از سر سفره برخاست زود به یک دست نان و به یک د...
2 مرداد 1391

شعر کودکانه ماه رمضان

ماه رمضان ماه خداست                    ماه همه مسلموناست بابا مامان روزه دارن                          روزه سی روزه دارن روزه چه سازندگیه                           عبادت وبندگیه وقتی سحر با اون دعا               &...
1 مرداد 1391

رفتار های سال جدید

نسبت به وسایلت حساسی و اگه کسی بهشون دست بزنه با ناراحتی ابراز احساسات میکنی و بقول خودت میگی : اکن (نکن) کلمه های زیادی را میتونی تکرار کنی و تعدادی از کلمه ها را خودت در سر وصداهات(حرف زدنت) بکار میبری مثل : آب - بابا- مامان -عزیزی- نون- هندونه- لامپ - مادر - نکن- تاب و ...  بازی دالی موشه را بلدی. از بعضی آدما میترسی و گریه میکنی. بعضی وقتا کمرویی میکنی و قایم میشی. بازی کردن با بچه ها را خیلی دوست داری مخصوصا با ابوالفضل خاله که دو سال داره .   ...
31 تير 1391

سال 1391

روز سه شنبه ساعت8:44:27  سال 1391 تحویل شد و تو کوچولوی ناز و مامانی خواب بودی . امسال طبق سال شمار چینی سال نهنگ است. بابا در سال میمون و مامان در سال گاو و تو در سال پلنگ متولد شدی.امیدوارم همیشه مثل یه پلنگ قوی و پرقدرت باشی. 2 اردیبهشت : برای اولین بار 2 تا قدم برداشتی ( البته اگه دستات را بگیریم میتونی راه بری) و ما منتظریم رکورد زود راه افتادن را که متعلق به دایی محسن هست بشکنی . 30 اردیبهشت: میتونی به تنهایی بایستی. 2 خرداد :بالاخره پس از سختی های بسیار سر و کله یه مروارید کوچولو توی دهانت پیدا شدو ما امروز آش دندان پختیم 25 خرداد : دومین دندان تشریف فرما شد.   ...
31 تير 1391

6 ماه اول زندگی

همیشه توی خواب میخندی بیشتر وقتها دستاتو مشت میکنی وقتی از چیزی بترسی دستاتو میبری بالای سرت موقع خواب یه دستمال نازک توی دستت میگیری تا خواب بری وقتی میخوابی چشمای نازت نیمه بازن علاقه زیادی به کتاب های کوچولوت داری  
31 تير 1391